-
۱۹ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۱۰ ۰ نظر
کودکی دیدم که هنگام نماز
سوی مسجد رفت با اغوش باز🌸🍃با وضو دستان خود را پاک کرد
روی "شیطان" را سیاه و خاک کردجای خوبی بهر خود پیدا نمود
در صف اول خودش را جا نمود🌸🍃پیرمردی گفت کیست این بی ادب!!
جامه اش بگرفت و او را برد عقببا صدایی زشت گفت ای بی حیا!!
سوی این مسجد دگر اصلا نیا
بر سر کودک چنین فریاد کرد
دست "شیطان" را ز بند آزاد کرد🌸🍃کودک از رفتار او آزرده شد
قلب پاکش یک گل پژمرده شددر دلش شد نفرتی از دین پدید
رنگ مسجد را دگر هرگز ندید .۲۹ طاها زارعی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.